نوشته ی : افشین غفاریان
آزادی فرنگی فرهنگی
باید به این نکته توجه داشت که فرهنگ رسمی و این نوع نظم فرهنگی که امروز ما آن را در جهان می شناسیم عمر زیادی ندارد و پدیده ای است مدرن و رابطه ایی بالا به پایین در جامعه دارد،آن چیزهایی است که در مدارس به ما آموزش داده می شود و برایش برنامه تدوین شده است و به زبانی دیگر فرهنگ رسمی وزارت فرهنگ آن کشور است اما تمام فرهنگ نیست، این نوع نظم دادن و هدفمند کردن فرهنگ برای اطلاع اولین بار و توسط رژیم فاشیست آلمان نازی در سال ۱۹۳۳ تحت عنوان “وزارت رایش برای روشنگری مردم و پروپاگاندا” ابداع شد، در حالیکه آزادی و حقوق بشر ذاتی نزدیک به طبیعت دارند، طبیعی نیستند که خود به خود به وجود آیند اما در طبیعت بشر حضور دارند و در فرایندی رشد می کنند و پرورش می یابند همانند طبیعت که متحول می شود و تغییر می یابد و یا خود را تطبیق می دهد.
حقوق بشر و آزادی و حقوق شهروندی از طریق این فرایند که در طبیعت و فطرت بشر وجود دارد رشد داده می شوند و پرورش می یابند، باید خاطر نشان کرد که در این تعریف، حقوق بشر و آزادی بدست آوردنی و حاصل شدنی نیست بلکه فرآیندی همیشگی در نهاد بشر است، همانند کرم که در فرآیندی برای پروانه شدن و برای پرواز و رهایی از پیله، پوست می اندازد، جامعه نیز به این ترتیب برای رشد و پرورش حقوق بشر و آزادی های مدنی در فرآیندی که رابطه ایی پایین به بالا در ساختار جامعه دارد پوست می اندازد اما پوستش توسط دیگران کنده نمی شود، در حالیکه در برداشت غالب از آزادی و حقوق بشر که در بعضی از رسانه های گروهی و بیشتر توسط قدرت ها ی غربی به عنوان یک فرهنگ عمومی به دیگران تحمیل می شود، جوامع برای رسیدن به آزادی و یا به دست آوردن حقوق بشر پوستشان کنده می شود، به این معنا که به بهانه آزادی و حقوق بشر و رواج فرهنگ آن به جنگ و خونریزی و تحریم کشانده می شوند. “پوست انداختن” برای پرواز به معنی “پوست کندن” برای راحت خورده شدن توسط دیگران نیست.
آزادی آوردنی و یا به دست آوردنی نیست، آوردنی نیست که از جایی بیاوریم و یا از جایی برایمان بیاورند، به دست آوردنی هم نیست که در لحظه یی از تاریخ و برای همیشه به دست آید بلکه آزادی فرایندی همیشگی است که دائم و هرروزه تمرین می شود.
در مورد آزادی می توان اینطور بیان کرد که با دو نوع آزادی روبرو هستیم که قبل از هر چیز باید آنها را از هم مشخص کنیم، یکی مفهوم آزادی که همان آزادی مطلق و فلسفه ی آزادی است که در دنیای امروز با آن خیلی فاصله داریم و در هیچ کجای دنیا هنوز وجود ندارد، و می توانیم بگوییم که انسان در هیچ کجای دنیای امروزی به واقع ” آزاد ” نیست، اگر نگوییم که اصلا در دنیای ظاهر این آزادی مطلق به دست آوردنی و ممکن نمی باشد. آیا در ایران آزاد تریم و یا در فرانسه؟ به قطعیت نمی توان گفت در کدام، چراکه همانطور که آزادی می تواند معانی متفاوتی داشته باشد و در اشکال مختلف ظهور کند، سانسور و کنترل افکار هم می تواند به شکل های مختلف اعمال شود که هم در فرانسه وجود دارد و هم در ایران و هم در تمام دنیا، بنابراین پاسخ به این سوال به قطعیت چندان هم که ساده به نظر میرسد، ساده نیست و نمی توان به آن پاسخی قطعی داد، اما مفهوم دیگر آزادی به معنی مدرن آن در جامعه و سیاست است که تاریخی نه چندان طولانی دارد و برآمده از نیازهای جامعه ی مدرن است، در ایران واژه ی آزادی، واژه ایی نامانوس و ناشناخته نیست و بلعکس بسیار در جامعه و در ادبیات سیاسی اجتماعی ایران به کار می رود و همه ی احزاب سیاسی حتی تندرو ترین آن ها از آزادی به عنوان یک ارزش یاد می کنند البته اگر نظر عده ایی را که از اساس با آزادی و حق رای مردم مشکل دارند را مستثنا کنیم، در گفتمان اکثریت قریب به اتفاق جامعه ایران، به آزادی همچون یک ارزش نگاه می شود. بدین ترتیب می توان چنین گفت که آزادی به مفهوم مدرن آن در ایران وجود دارد و پایه های آزادی در اندیشه و گفتمان حاکم در جامعه مستقر است هر چند هنوز نقص های فراوانی دارد. برای روشن کردن موضوع و استدلال آن به عنوان مثال نمی توانیم بگوییم در ایران آزادی و دموکراسی نیست همانطور که در عربستان سعودی و یا در قطر آزادی و دموکراسی نیست، نه، چنین نگاهی کاملا اشتباه و نوعی مغلطه و خلط مبحث است. ایران دارای نهاد های دموکراتیک است هرچند باید این نهاد ها بیشتر تقویت شوند و آزادی و دموکراسی در آن بیشتر پالایش یابند اما نباید این نکته را از نظر دور کرد که ایران در منطقه خود جز تنها کشور هایی است که در آن آزادی به طور نسبی وجود دارد و حکومت آن دارای ساختاری دموکراتیک مرتبط با زمینه ی تاریخی،اجتماعی،فرهنگی آن کشور است، می توان آغاز جنبش آزادی خواهی و دموکراسی طلبی در ایران به معنی مدرن آن را جنبش مشروطه در بیش از صد سال پیش دانست که تا به امروز هم ادامه دارد و هر روز توسعه میابد همانطور که در دیگر کشور های اروپایی آسیایی و غیره هر روز در حال توسعه و گسترش است. در پنجاه سال پیش در همین فرانسه زن ها حق باز کردن حساب بانکی نداشته اند و این حق را تنها در سال ۱۹۶۵ به دست می آورند و یا حق رای زنان در فرانسه مربوط به سال ۱۹۴۴ است و از اول وجود نداشته است بلکه در فرایندی کامل تر شده و توسعه یافته است و در هر کشوری ضرباهنگ مخصوص به خودش را دارد. در ایران هم این فرایند از بیش از صد سال پیش هر روز کامل تر و نهادینه تر شده است البته ناگفته نماند که بعضی گروه ها و جریان ها با نگاهی خودسرانه و افراطی سعی می کنند جلوی این فرایند آزادی و حقوق شهروندی را سد کنند که البته باید با همه افراطی گری ها و کوته بینی و خشک سری ها در همه جای دنیا و از جمله ایران مخالفت کرد، چه می خواهد افراط دینی باشد چه ضد دینی و یا چه استبداد دینی باشد چه استبدادی ضد دینی، در کل هر ایدئولوژی استبدادی چه از نوع دینی و چه از نوع سکولار و لبیرال و کمونیستی که سعی بر تحمیل خود به همه ی دنیا داشته باشد مردود است و باید پذیرفت که تنها یک تجربه سیاسی و اجتماعی در دنیا وجود ندارد بلکه تجربه های سیاسی- اجتماعی مختلفی می تواند در دنیا وجود داشته باشد که می بایست آنها را به رسمیت شناخت.
آزادی آوردنی و یا به دست آوردنی نیست، آوردنی نیست که از جایی بیاوریم و یا از جایی برایمان بیاورند، به دست آوردنی هم نیست که در لحظه یی از تاریخ و برای همیشه به دست آید بلکه آزادی فرایندی همیشگی است که دائم و هرروزه تمرین می شود، ظرفیتی است که هر روز باید گسترشش داد در همه جای این کره ی خاکی و از جمله در ایران. آزادی و حقوق بشر در طبیعت هر جامعه ایی و در فطرت هر بشری وجود دارد، نه فقط در یک فرهنگ خاص و یا در فرهنگ چند کشور قدرتمند و یا جریان سیاسی خاص، آنچه به عنوان آزادی و حقوق بشر و به شکل یک فرهنگ توسط قدرت ها ی غربی به دیگران تحمیل می شود چیزی جز ادامه ی تاریخ استعمار و سلطه طلبی و حاکم کردن یک نوع فرهنگ و یک نوع زندگی به بشریت نیست و تنوع و تفاوت را در نوع زندگی و سیاست بر نمی تابد.
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد ، آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
این بیگانه از بیگانگی با خودمان برمی آید، ما باید برای این ” بیگانگی / بیگانه ” زدایی تلاش کنیم و در راستای پرورش آزادی ها و حقوق مدنی مان به شیوه ایی بومی از هیچ کوششی فروگذار نباشیم و به خاطر بسپاریم که آزادی همانند زندگی است و نه مانند یک سبک زندگی…