مقاله
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست:
روزشمار یک بازگشت به سرزمین مادری…
نوشته ی افشین غفاریان
افشین غفاریان متولد ۱۳۶۵ – مشهد
افشین در سال ۱۳۷۸ فعالیت هنری خود را به عنوان هنرجو در « کانون هنر صبا » و زیر نظر استاد « مهدی صباغی » در مشهد آغاز کرد. او در سال ۱۳۸۲ دیپلم خود را در رشته ی سینما از هنرستان سوره دریافت کرد و سپس در سال ۱۳۸۳ برای ادامه تحصیل از مشهد روانه ی تهران شد. در دوره ی دانشجویی اش در رشته ی بازیگری تئاتر بود که با رقص معاصر آشنا گردید. اشتیاق به هنری که در کشورش سالهاست مهجور مانده او را به فراگیری و کشف این هنر از طریق اینترنت و با مشاهده ی ویدئو های کوتاهی از طراحان رقصی چون: پینا باوش، مارتا گراهام، ساشا والتز و غیره کشاند.
در سال ۱۳۸۵ او به همراه دوستان خود گروهی زیر زمینی تشکیل می دهند و به تمرین رقص – تئاتر در یک مدرسه می پردازند. او در کار خود از کارگردان لهستانی «یرژی گروتفسکی» بسیار الهام گرفت. وی مترجم کتاب « در کار با گروتفسکی روی حرکات جسمانی» نوشته ی «توماس ریچاردز» و کتاب «بدن بازیگر- یا ضرورت یافتن زبانی دیگر» است که از سوی انتشارات قطره در ایران به چاپ رسیده است. در سال ۱۳۸۶ و از برآیند تمرین های این گروه رقص-تئاتر زیرزمینی، اجرایی از « مده آ » را برای گروهی تماشاگر انتخاب شده و به دور از فضاهای معمول نمایشی، در بیابانی اجرا کردند. در همان سال در نمایش « لمنوس » به کارگردانی «رائول والس» بازی کرد و با این کار مشترک (ایران و مکزیک) در جشنواره ی بین المللی تئاتر فجر در تهران حضور یافت. بعد از آن در نمایش « اگه یه روز صبح…» به کارگردانی «مسعود موسوی» نقش آفرینی کرد.
وی در سال ۱۳۸۷ مدرک کارشناسی خود را در رشته ی «بازیگری نمایش» از دانشکده ی هنر و معماری واحد تهران مرکزی دریافت کرد. سپس در سال ۱۳۸۸ در نمایش «عجیب ولی واقعی» در سبک تئاتر فیزیکال که به مدت یک ماه در تهران اجرا شد بازی کرد، او برای اجرای این نمایش در جشنواره ی «مولهایم» روانه ی آلمان شد، سفری که منجر به زندگی وی در فرانسه گردید. در ابتدای این زندگی تازه ، کار خود را با «شاهرخ مشکین قلم» آغاز کرد و سپس در مرکز ملی رقص فرانسه به عنوان دانشجو پذیرفته شد.
او در سال ۱۳۸۹، کمپانی « رفورمانـس » را در فرانسه برای ادامه ی ماجراجویی اش در هنر بنا نهاد. پژوهشی در رقص و تئاتر و شیوه های بیان فراموش شده در آن که شامل حافظه ی بدن و چگونگی انتقال آن در رقص و تئاتر می باشد. در اول آبان ۱۳۸۹ و درست یک سال بعد از تاریخ رسیدنش به فرانسه، نمایش « فریـاد » را در پاریس به روی صحنه برد که با استقبال تماشاگران روبرو شد.
وی از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ با اجراهای متفاوتی در چندین جشنواره ی رقص در فرانسه شرکت کرده و با اساتیدی چون «آندی دوگرت» و «توماس لبرن» به عنوان رقصنده – بازیگر همکاری نمود و همچنین مدتی در کارگاه های آموزشی زیر نظر اساتیدی چون «یوجینیو باربا» و «مردیت مونک» به تحصیل پرداخت.
درسال ۱۳۹۲ نمایش تازه ی خود با نام « تنهایی پر هیاهو » را به روی صحنه برد و کتابی تحت عنوان «کافه رفورمانس» با همکاری باتیست پیزینات در فرانسه به چاپ رسانید، پژوهش او در رفورمانس و مشخصا با کار با باتیست پیزینات، جامعه شناس فرانسوی ادامه دارد، پژوهشی که در آن هر بار بیشتر هنر رقص و تئاتر را به دیگر فعالیت های انسانی گره می زند.
پس از هفت سال دوری از فعالیت در ایران، در سال ۱۳۹۵ او در نمایش «مستاجر» به عنوان بازیگر شرکت کرد، نمایشی که به مدت یکماه در تالار حافظ به روی صحنه رفت.
وی همچنین به مدت یکسال در رشته ی حقوق و علوم سیاسی در دانشگاه سوربون فرانسه تحصیل کرد.
روزشمار یک بازگشت به سرزمین مادری…
نوشته ی افشین غفاریان